آتش زدی به من، به دل زخمی ام عزیز
یك چینی شكسته شدم ریز، ریز، ریز
از چین موی من قلمی ساختی و بعد
نقاشی ات شدم، تو شدم، حس رنگ نیز
حالا تو رنگ می زنی ام بین كلك هات
با حرف عشق روی تن من، غزل بریز
تنهایی و سكوت همین است بین ما
كلكین بكش كه بشكنم این فاصله، گریز
از من خوشت نیامد و بر هم زدی مرا
حالا منم كه خط خطی ام، مانده، روی میز