جان آدمی را با درد سرشته اند
با درد زاده می شویم
و با درد می میریم
نه، “تن” میمیرد
ماهیچه هایش از هم می گسلد
رگهایش کرمهایی گرسنه می شوند
و یکدیگر را می بلعند
“جان” اما زنده می ماند
و برای ابد درد می کشد.
چقدر راه می رویم
حرف می زنیم
نگاه می کنیم
و یک روز ناپدید می شویم.
چقدر بردگی می کشیم
بردگی تن
خدایان
بعد هم تاریکی.
فکر می کنی اگر خودم را تمام کنم
تمام می شود؟