آخرین اشعار

دختر کرار

در خیمه‌گاه، غیر تو سالار کس نبود
عباس رفته بود و سپهدار کس نبود

یک دشت، هرزه دور و برت های و هوی داشت
اما دریغ، در صف احرار کس نبود

آتش ز چار سمت حرم، شعله می‌کشید
گویا به کیش احمد مختار کس نبود

گلچین مرگ هرچه گل از باغ چیده بود
در دست دشت، غیر خس و خار کس نبود

رفتی که با حسین کمی درد دل کنی
دیگر کنار بستر بیمار، کس نبود

آن شب حماسه پیش رخت سجده کرد و سوخت
آخر به جز تو دختر کرار کس نبود

شرمنده بود ماه، خودش را به خواب زد
جز چشم اشکبار تو بیدار کس نبود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شناسنامه