آخرین اشعار

دو بوسه بر سر من

تنیده لاش عجیبی به روی بستر من
و زاغ‌های روانی شبیه شوهر من

شروع شد سر شب تا به صبح عکاسی
از آن لباس کثیف و دو دست لاغر من

گرفت دست مرا سخت بست با چادر
و در نتیجه تلف گشت طفل آخر من

دوباره آمد و با سنگ سیب‌ها را کوفت
دوباره آمد و زل زد به درد آخر من

اگر چه زنده به گورم، اگر چه مجبورم
هنوز هست هوای دو بوسه بر سر من

شناسنامه