آمد آمد باغ زخمی را خزان دیگری
خشک سال تازه یی آتش فشانی دیگری
باد مسمومی که جنگل را به خاکستر نشاند
باغ را در خون کشاند با نشان دیگری
عندلیب مژده یی پر زد؛ ولی تکرار کرد
های هوی کرگسان را با زبان دیگری
ناگهان از دوزخ اردیبهشت آمد برون
اژدهای مست و آتش در دهان دیگری