ای زائرِ تنها شده ی آمده تنها
باز است درِ خانه به روی تو بفرما
این خانه به اندازه ی یک عمر وسیع است
احساس غریبی نکنی در حرم ما
خوش وقت زمانی که تو را با خودش آورد
خوش باش که دیگر به سر آمد شب غم ها
این سفره ی فیض است به گستردگیِ عشق
لب تشنه مبادا که بمانی لبِ دریا
بسپار دلت را به همین فرصتِ اندک
بدرود خداحافظت ای لحظه ی زیبا