صبح است و باز در نفس صبحدم حرم
راه رهایی از شب اندوه و غم حرم
جایی که نیست فرق میان گدا و شاه
بیآنکه حرف باشد از بیش و کم حرم
تنها مسیر مشترک عاشقان شهر
آنجا که میرسند دو عاشق به هم حرم
فریادرس به هر چه که درمانده و غریب
در سختی مصائب و در زیر و بم حرم
دارم به نور میرسم اینک قدم قدم
همراه کاروان خراسان حرم حرم