شادمان باش! حسین از تو رضایت دارد

قسمت این بود دلت از همه جا پر باشد
قلبت آماده ی یک چند تلنگر باشد

همه دیدیم کسی سمت حرم می آید
تا مگر در دل دریای جنون، در باشد

«پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست»
باید این بغض پریشان زمان حُر باشد

بعد از آن توبه ی از شرم پریشان، باید
کاخ ها در نظرت پاره ای آجر باشد

شام دشنام شود، باک نداری ای مرد!
سهم چشمان تو از کوفه تمسخر باشد

شادمان باش حسین از تو رضایت دارد
حق ندارد کسی از دست تو دلخور باشد

آمدی سوی حرم ـ آه ـ برایت ای حُر
بیتی آن گونه نداریم که در خور باشد

شناسنامه