کربلا هر چند زخم بال زینب بود
مستحبی در دل اعمال زینب بود
کربلا با اینکه سختی داشت، زحمت داشت
میوهای بر شاخهی اقبال زینب بود
کربلا سر داشت، حنجر داشت، خنجر داشت
باز اما همچنان دنبال زینب بود
هیچکس حرفی نزد از سختی آن روز
شام تنها شرح بر احوال زینب بود
صبر بین خیمهها بیطاقت دیدار
وقت استقبال از اطفال زینب بود
گفتن: «چیزی ندیدم غیر زیبایی»
یک گریز از روضهی گودال زینب بود
زنده کرد احساس را، دین را، شرافت را
مرگ اما آخر آمال زینب بود