آخرین اشعار

پراکنده‌ در همه جا

ای پراکنده‌تر از آب و هوا در همه جا!
هی نفس می‌کشم امروز تو را در همه جا

هر کجا بوی تو را می‌شنوم، دست نسیم-
عطر گیسوی تو را کرده رها در همه جا

هیچ کس لایق تو نیست، اگر پرسیدند
دوست دارم ببری نام مرا در همه جا

بس که محتاج تو هستم همه عمرم، شب و روز
برده‌ام نام تو را، آب بقا، در همه جا

آنکه دنبال تو بر هر در و پیکر زده است
باد نه، بلکه منم بی‌سروپا در همه جا…

یا اجابت شده‌ام از طرف ات یا مردود
آمده زنگ معابد به صدا در همه جا

من مریض بغل گرم تو هستم، برگرد
ای که داروی منی، نیست دوا در همه جا

در غزل، کوه و در و دشت، خیابان، باران!
چشم در راه تو هستم به خدا، در همه جا

چه بگویم که بفهمی همه دنیای منی
ای که هستی همه جا در همه جا در همه جا

شناسنامه