به آخرین نگاههای «خاشۀ» قندهاری که حاکی از پوزخند به قاتلانش بود.
کبریت «خاشه»! شعله بزن، خاک را بسوز
ایل و تبار این خس و خاشاک را بسوز
ای خشم کاوه از دل اسطوره سر بکش
این مارهای زهری ضحاک را بسوز
سیلی به روی خندۀ درمانده میزنی
ای دست سفله، سینۀ ناپاک را بسوز
یا معنی نگاه ستم دیده، فهم کن
یا دستگاه کوته ادارک را، بسوز
حلقی اگر که گفت : خدا گفته. یا رسول
دودی برار و گنبد افلاک را بسوز
مستی ز حد گذشت، سفیهان شهر را
ای پیر باده، سلسلۀ تاک را بسوز
پ.ن : در لهجه مردم ما خاشه به معنی هیزم است.