آخرین اشعار

احولات یومیه

۱

تنهایم؛

چون گرگ سپید

در زمستان باغچار،

رد خونم

مگر بر آشوبد

مشام تفنگ‌چی لجوجی‌ را

۲

آرامم؛

به اندازه‌ای که این موج سرکش

برود و باز پس آید

در این فاصله

قلعه‌ای ساخته‌ام

از شن‌های خیال

و امپراطوری کوچکم را

از نو بنا نهاده‌ام

۳

غمگینم؛

خوشی‌هایم را دود کرده‌،

به پنج قاره جهان فرستاده‌ام

در کوزه‌ای دربسته

به هفت دریای سیاه

انداخته‌ام

شناسنامه