آخرین اشعار

لاله کاشتیم

دیروز اگر به دشت بلا لاله کاشتیم
امروز، چشم مرحمتی نیز داشتیم

این جاده را به پای سلامت نرفته‌ایم
هر گام، یک عزیز به جا می‌گذاشتیم

فرهادوار بر تن این تخته‌سنگ‌ها
از خون به یادگار، خطی می‌نگاشتیم

آن سر نبود لایق این سرشکستگی
از نعل‌کوب حادثه گردن فراشتیم

آری، درخت و پنجره و عشق، حق ماست
ما انتظار مزد کلانی نداشتیم

شب را به پای هروله طی کرده بی‌قرار
اینک دو دیده منتظر صبح و چاشتیم

هان ای غرور گم‌شده! دستم به دامنت
از ما ربود جور خزان هرچه کاشتیم

شناسنامه