آخرین اشعار

چقدر حسرت و اندوه و درد باید خورد

چقدر حسرت و اندوه و درد باید خورد
به جنگلی که همه برگ های آن پژمرد

به جنگلی که همه غنچه های رنگینش
به دست دامن ناباوری شکست، افسرد

خطوط روشن لبخند و آرزوهایم
چه عاجزانه در آغوش غصه هایت مرد

چنان شکستم از این بار دردها حتی
که دست مرگ مرا با خودش نخواهد برد

شناسنامه