گذرگاه

کو آن صفای دامن بیرنگ خاره ها
كاتش به دامنیم از این باغواره ها

گرم دریغ ثانیه های گذشته ایم
غافل ز بی قراری نبض شماره ها

قد رسای عمر، دوتا می شود چه زود
جاری است این سخن به زبان فواره ها

ای همرهان به تاخت برانید باره را
كزما گذشته اند یكایک سواره ها

اینک در انتهای عبور از گذر گهیم
با آخرین دقایق سبز اشاره ها

ای مطلع رسای غزلوارۀ امید
ای مقطع گره شکن چار پاره ها

ای باغ را قلمچۀ اهدایی بهشت
ای نو نهال رسته ز نسل ستاره ها

بردار سر ز خواب زمستان كه نو بهار
بر قامت تو دوخته نونو نظاره ها

شناسنامه