پیکرت یادگار "سلسال" است، مرد دوران سرکش تاریخ
جذبه ات شعله های "شهمامه"، که نهان کرده آتش تاریخ
بیا بنشان به لبهایم نگین یک تبسم را
سکوت تلخ را بشکن بیا سر ده ترنم را
خسته بودیم و باز میرفتیم
سوی مرگ این مسیر جریان داشت
آخ دستی که به موهای گروگان بند است
رگ نه ساله لطیف است و به آن، جان بند است
این بار میرسد خبر از رادیو دری
آغاز جشنوارهی انگور در هری
بیراهه نرو آدم شبگرد خودت باش
زودست هنوز آری و برگرد خودت باش
غمت که آمد و یار دل خرابم شد
نشست و مطلع نی نامۀ کتابم شد
غم است روی غم و غم به روی غم اینجا
تو نیستی و به دوش كه سر نهم اینجا
میان این همه آه و فغان، امام جواد
خوش آمدید به دنیایمان، امام جواد
تا که مولانا است آهنگ زبان فارسی
شمس قد افراشت خواهد، سرفشان فارسی
قسمت این بوده که محکوم نگاهت باشم
عاشق شیشه فروش رخ ماهت باشم
این روزگار نحس به مانند یک غم است
هرچه زمانه بر سرم آورد ماتم است