مرا به حال خودم زرد و زار بگذارید

مرا به حال خودم زرد و زار بگذارید
دلم گرفته از این روزگار، بگذارید

ولو نیاید و تا مرگ یاد من نکند
مرا به حال خودم انتظار بگذارید

به جای راندنم از باغتان به لب‌هایم
دو بوسه سیب، دو مصرع انار بگذارید

مرا به منصب و القاب سرخ و سبز چه کار؟
شما تخلص تان را بهار بگذارید

به رسم خاطره پروانه‌های بی‌جان را
میان دفتر تان یادگار بگذارید

خوشا به حال شما و دوچرخه‌رانیِ تان
مرا به چرخ‌زدن روی دار بگذارید

زمانه زهر، هوا زهر، خنده‌هایم زهر
مرا به حال خودم زهر مار بگذارید

شناسنامه