زندگی آشیانهی سرد است
گلشن زعفرانی و زرد است
قطرهی اشک دیدگان ترم
طفل زیبای ناز پرورد است
نقش تصویر خنده بر لب من
رو کش گریه های دلسرد است
لالهی داغ پیمبر بلخ
آتش سینهی گیو مرد است
ای خدای صدای آتش و داد
جاده خاموش و تار و بی مرد است
زندگی گور ناتمامی هاست
سینهی سنگ کتیبهی درد است