در به دری

من همین گونه که گشته سپری خوشبختم
من به این زندگی دربه دری خوشبختم

من نسیمم نفس آرای جهان دگران
به خوشی‌های جهان دگری خوشبختم

روز با وعده بیهوده‌ی شب خوشحالم
شب به امید نسیم سحری خوشبختم

ماهتابا! تو و دارایی و عیشت خوش باش
من و تنهایی و بی پا و سری خوشبختم

ماهتابا! تو همین قدر که در بیکاری
از سر کوچه‌ی ما می‌گذری خوشبختم

تن تو نقره‌ی بازار جواهر سازی‌ است
من به دیدار تو در نقره‌گری خوشبختم

من همین قدر که در حلقه‌ی انگشتر شاه
دل درویش مرا هم ببری خوشبختم

من نسیمم چه کسی دیده نسیمی اهلی؟
من همین گونه که هستم سفری خوشبختم

روزها رفت و از این سان به جهان رد شده‌ام
باز این سان که بگردد سپری خوشبختم

شناسنامه