صدای گریه هایم در غروب سرد یادت هست؟
که می گفتم : مرو، این جا بمان، نامرد! یادت هست؟
مرا ویران رها کردی، میان گرِد باد آه
صدایی را که می گفتم : بیا برگرد یادت هست؟
خزانم را شنیدی در نفس هایم، نپاییدی
عبورت روی نعش برگهای زرد یادت هست؟
تو رفتی و درختی را تبر خورده رها کردی
همان جیغ شکستن در میان درد یادت هست؟
تو شاید باز گردی، ابر ها کوچیده اند از من
همان باران که دریا را سفر می کرد یادت هست؟