زخم زخمم، ناگزیرم سنگ اما نیستم
صبر دارم میپذیرم سنگ اما نیستم
رفتهام فرسنگها دنبالِ خود دنبالِ هیچ
رهگذارِ این مسیرم سنگ اما نیستم
اینقَدر سنگین مکن ای سنگدل این راه را
فرض کن در دل نگیرم سنگ اما نیستم
کوهساری از ستم خوابیده روی سینهام
سختجانم، سختگیرم سنگ اما نیستم
شیشهی آرامش تان را خبر سازید هان!
کوچهپیمای دلیرم سنگ اما نیستم
ریشهی رنجِ منی خواهانِ شادی تو ام
جنگلِ آتشضمیرم سنگ اما نیستم