متن آهنگ:
ای کاش! ای عشق! ای عشق! ما را ز ما میرهاندی
وز خاک ما ز آتش و خون فوّارهای میجهاندی
هنگام هنگامههامان، گم شد نسبنامههامان
خود کَی سزاوار بودیم، ما را بر این خوان تو خواندی
ما خفتهگان فسونیم، زندانیان قرونیم
ای کاش آتشفشانی بر خاک ما میفشاندی
مشتی گیاهیم تشنه، در چنبرِ داس و دَشنه
حرفی، پیامی ز باران، باری به ما میرساندی
ای عشق! آخر چه میشد، زورق نه این حجم غم را
زین مرگنا میکشیدی، تا ساحلی میکشاندی
تیغی چو کاووس بستیم، رخشی چو رستم نراندیم
حق بود ای پیر اگر تو ما را ز درگاه راندی
ما همسرایانِ لالیم، از نسل سنگ و سفالیم
از سوی ما این ترانه، تو خود نبشتی و خواندی