متن آهنگ:
تو به پنجشیر پر از خون مانی
به درختان بلوط
به بدنها که به خاک افتادند
به بدنهای کبود
تو به رویای صنوبر که دگر
ناکسان خانهنشینش کردند
تو به اندیشهی هارون که کنون
بادها خاک زمینش کردند
تو به تلخی، تو به حسرت
به غم نان مانی
تو به زخم، تو به ناله
تو به زندان مانی
روزها از چه رهی میگذری
ماه کم رنگ من
شامها در چه خیالی استی
یار دلتنگ من
دشتهایی همه بیم و نیرنگ
سر راه تو نشسته به کمین
تو ولی میروی و میپاشی
بذر امید به این شوره زمین
تو به نور، تو به سایه، تو به باران مانی
تو به شور، تو به امید، تو به عصیان مانی