«زیبای زیر خاک خفته» مجموعهای از گزینه داستانهایی است اثر داستاننویس افغانی، رهنورد زریاب.
داستانهای این مجموعه عبارتند از: مارهای زیر درختان سنجد، برف و نقشهای روی دیوار، کفتر، قلم، بلستی فراری، زیبای زیر خاک خفته، تابوت ساز، یادداشتهای یک مرغ، و ماه عید بود، مدیر مجله، مرد کوهستان، پرده سرمهای رنگ، و به آخر رسیده بود، پیراهن گلدار، خواستم نویسنده شوم، هفت بار، گدی پران باز (بادبادک باز) و دوستی از شهری دور.
رهنورد زریاب به باور کارشناسان و اهل فن یکی از قلههای بیبدیل ادبیات داستانی افغانستان و از افتخارات زبان و ادبیات معاصر فارسی است.
در این مجموعه تعدادی از داستانهای کوتاه و زیبای رهنورد گردآوری شده است. برخی کلمات آن که افغانی هستند در واژگان فارسی ایرانی وجود ندارد. اما با وجود این واژگان، فهم مطلب برای مخاطب بسیار آسان و دلپذیر است.
غالباً در داستانها، از توصیفات جزئی بهره فراوان برده شده و آرایههای ادبی همچون تشبیه، جانبخشی به آن طراوت ویژهای بخشیده است.
در غالب داستانها غمی پنهان و اندوهی ناگزیر دیده میشود. در برخی داستانها، اعتقادات مردم افغان به تصویر کشیده، همچون داستانی که از امام حسین(ع) سخن به میان آورده و نشانی از اعتقاد پاک این مردم به ائمه و بزرگان دارد. و در داستانی دیگر، مرد کمدین روی صحنه در حالی بازی است و تماشاگران را تا حد ممکن و با توان فراوان میخنداند. او بازیگر دست تماشاگران است. او بازیچه دست دیگران است. در حالی که در حین نمایش متوجه میشود که پدرش مرده و نمیتواند اندوه مرگ پدر را به یاد نیاورد، همچنان میگوید: «آخر پدرم مرده، آخر پدرم مرده و تماشاگران همچنان به او میخندند…»