این کتاب از سوی مرکز منابع معلوماتی افغانستان در دانشگاه کابل همزمان به دو زبان ملی کشور منتشر شده است.
علیپیام، شرح حال بیش از صد داستاننویس فارسی زبان، پشتو زبان، ازبیک زبان، ترکمنزبان، انگلیسیزبان و فرانسویزبان را در مجموعهای مستقل گرد آورده است.
پیام درباره هدف و محتوای این کتاب مینویسد: «هدف از تالیف کتاب، ساختار کتاب، مشکلات کار بر روی ادبیات داستانی در افغانستان، ملاک کار، ضرورت و اهمیت داستاننویسی، جایگاه ادبیات داستانی در افغانستان، مشکلات دامنگیر ادبیات داستانی در افغانستان، روش انجام تحقیق، مخاطبان کتاب، اهمیت این کتاب، آشنایی مختصر درباره پیدایش داستان کوتاه و رمان، تاریخچهی داستان کوتاه و رمان، ناول یا داستان بلند، سبکها و مکتبهای داستاننویسی، پیدایش و سیر تحول داستان کوتاه و رمان در افغانستان، تاریخچهی مختصر داستان کوتاه و رمان افغانستان به شرح حال و ذکر نام تعدادی از داستاننویسان افغانستانی پرداخته است که به زبانهای فارسی، پشتو، ازبیکی، ترکمنی، انگلیسی و فرانسوی داستان نوشتهاند.» داستاننویسان معاصر، ص، 7
پیام، مهمترین هدف از تدوین این کتاب را معرفی تمام داشتهها و داراییهای ادبیات داستانی افغانستان در یک مجموعه واحد و منسجم عنوان کرده است.
او در این کتاب میکوشد که شکافهای زبانی و جدا افتادگیهای فرهنگی را پُر کند. وی در این باب مینویسد :«اما این کتاب، نگاه فراگیر به ادبیات داستانی افغانستان دارد؛ یعنی این کتاب، افغانستان را به جزیرههای مختلف تقسیم نخواهد کرد. جزیرهسازی افغانستان خواه از نظر زبانی یا قومی و یا مذهبی؛ یعنی تجزیه فرهنگی افغانستان و این کار درستی نیست. تجزیه و تفکیک داشتههای فرهنگی، احساس بیگانگی در مردم افغانستان ایجاد میکند. داستاننویسان و رماننویسان افغانستان هریک از زبانهای رایج در افغانستان در جزایر خودساختهشان، سنگرهای تسخیرناپذیر ساخته و پناهگزین شدهاند. تا آن جا که من در جریان تحقیق و تالیف کتاب به نتیجه رسیدم، سنگرهای زبانی مانع آمد و شد و یا مانع هرگونه روابط فرهنگی و حسن مناسبات فرهنگی بین صاحبان زبانهای مختلف در افغانستان شده است.» – داستاننویسان معاصر، ص، 8
پیام به این نظر است که در این کتاب سنت فسیل شده جزیره ای را شکستانده است. مولف باور دارد که باید به فرهنگ، تمدن، داراییهای معنوی و مادی و یا داشتههای فرهنگی افغانستان توجه کنیم تا به تجزیه فرهنگی. پس، یکی از اهداف تألیف این کتاب، نگاه راهبردی به معرفی گنجینههای فرهنگی افغانستان به عنوان منظومهی واحد میباشد. این کتاب، بنای سنت نو در روابط، مناسبات و ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی افغانستان میباشد.
ساختار کتاب
نویسنده خود در مقدمه کتاب به صورت مشروح درباره ساختار کتاب توضیح میدهد: «این کتاب از سه بخش تشکیل شده است. خواننده در این کتاب ابتدا با پیدایش هنر داستان کوتاه و رمان آشنایی حاصل خواهند کرد. سپس به کلیات سبکها و مکاتب داستاننویسی و تاریخچهی مختصر داستان کوتاه و رمان افغانستان به عنوان قالبهای ادبی آشنا خواهند شد. تمرکز اصلی کتاب آشنایی خواننده با آفرینشگران، داستاننویسان و رماننویسان افغانستان با رویکرد داشتههای فرهنگی سرزمین افغانستان میباشد. در این بخش زندگینامه و عناوین آثار و یا آفریدههای ادبی داستاننویسان و رماننویسان افغانستان پرداخته خواهد شد. بدین ترتیب، خواننده بدون توجه به صفبندیهای زبانی با نویسندگان و آفرینشگران هنر داستاننویسی آشنا خواهند شد.»
او سپس به مشکلاتی اشاره میکند که کار درباره ادبیات داستانی افغانستان را مشکل کرده است.
پیام ناآشنایی مردم با داستاننویسان را چالش عمده تلقی کرده مینگارد: «کار بر روی داستاننویسان معاصر افغانستان؛ سختیها و زحمات خاص خود را دارد. یکی از مشکلات، نامأنوس بودن و فاصله داشتن مردم با داستاننویسان سرزمین خود و آثار هنری و ادبی آنان میباشد. یعنی داستاننویسان افغانستان با توجه به حوزههای زبانی اعم از فارسی زبان، پشتوزبان، ازبک زبان و سایر زبانهای رایج در افغانستان هریک در جزیره ی خودشان سنگرهای مستحکم ساختهاند. این سنگرها مانع روابط فرهنگی شده است و این امر، بزرگترین مانع دستیابی نویسنده در جریان تحقیق بوده است.» همان، ص 9
نبود پایگاه جامع اطلاع رسانی درباره نویسندگان ادبیات داستانی، خود مشکل بزرگ در راه شناسایی و معرفی داستان نویسان به شمار میرود. مسئله دیگر پیداکردن زندگینامه داستاننویسان است، زندگینامه شمار اندکی از داستاننویسان در سایتهای اینترنتی ممکن است در دسترس باشد، اما از زندگینامه شمار دیگر اطلاع دقیقی در دست نیست و این فقدان منابع میتواند کار جمعآوری زندگی نامه داستاننویسان را دشوار کند.
پیام در این کتاب کوشیده است تا اطلاعات دقیق و جامعی را درباره نویسندگان گمنام به دست آورد.
پیام چاپ اثر نویسنده را معیار و ملاک کار در گردآوری نام داستاننویسان در این کتاب قرار داده است و در صورت نداشتن اثر چاپی نامش در تذکرهها یا منابع ادبیات داستانی آمده باشد.
در کل به باور نویسنده این کتاب یک حرکت فرهنگی است که نویسندگان خلاق و ادبیات خلاق کشور را به عنوان داراییهای معنوی افغانستان به معرفی گرفته است. کاری که از این پیش صورت نگرفته است. اگر چند پیش از این کتاب تذکرههای داستاننویسان افغانستان نوشته شده است، اما به این شکل که تمام داشتههای داستاننویسی کشور را دربر بگیرد، نخستین اقدام میباشد.
گردآوری نام بیش از صد نویسنده به زبانهای گوناگون با ملاحظه این دو معیار در این کتاب ممکن شده است، امری که ممکن است از نظر ارزش اثر و میزان ادبیت آثار در برخی موارد در تضاد باشد، اما بحث نویسنده ارزش گذاری و نقد این آثار نیست بل هدف معرفی داستاننویسان است، کسانی که دستی در قلم داشتند و توانستند در حوزه ی ادبیات داستانی کشور نقشی بیافرینند.