معرفی کتاب «تصویر بازگشت»
کتاب تصویر بازگشت نوشتهی عتیق رحیمی، داستان عکاسی را روایت میکند که چندین دهه بعد از ترک وطنش، افغانستان، دوباره به آنجا بازمیگردد و با شهر و کشور ویرانشدهاش روبرو میشود. در این داستان، که ملهم از زندگی خود نویسنده است، مرد عکاس پس از سقوط طالبان و بعد از نزدیک به بیست سال به کشورش برمیگردد تا خود را دوباره پیدا کند.
دربارهی کتاب «تصویر بازگشت»
سال 1984، عتیق رحیمی جوان به همراه افراد دیگری، در حال فرار از مرز افغانستان هستند. کشور تحت اشغال شوروی و درگیر جنگ داخلی است. پس از 9 شبانهروز پیادهروی و در لحظهای که پناهجویان به مرز مشترک افغانستان و پاکستان میرسند، مرد راهنما به آنها میگوید برای آخرینبار به وطنشان نگاه کنند. از میان آنها، مردی کوچکاندام به گریه میافتد و از ادامهی مسیر امتناع میکند. عتیق رحیمی میخواهد به او کمک کند اما مرد نمیپذیرد. مرد اندوهگین این فرار را بیمعنا میداند. میگوید نامش عتیق است. عتیق رحیمی با شنیدن نام مرد به وحشت میافتد. فرار میکند و مرد همنام یا همزادش را همانجا، پشت مرز میگذارد.
سال 2002. هشتادویک روز پس از سقوط طالبان عتیق رحیمی دوباره به افغانستان بازمیگردد. کشور پس از دههها جنگ و کشتار، ویران شده. او که برای عکاسی بازگشته، از جایجای شهر و کشورش عکس میگیرد. در همین حین، دوباره عتیق، همان مرد هم نامش را میبیند…
عتیق رحیمی (Atiq Rahimi) داستان تصویر بازگشت (Le retour imaginaire) را اولینبار در سال 2005 و به زبان فرانسه منتشر کرد. تقریباً 15 سال بعد، خود او متن را به فارسی برگرداند و در ایران به انتشار رساند. این کتاب ملهم از زندگی خود رحیمی است. او در جوانی به فرانسه پناهنده شد و بلافاصله پس از سقوط طالبان، به کشور برگشت تا پس از نزدیک به بیست سال دوباره آنجا را ببیند. کتاب حاضر، حاصل همین سفر و عکاسیهای اوست. او حدود پنجاه عکس سیاه و سفید و آنالوگ از سرزمینش گرفته و آنها را در این کتاب قرار داده است.
کتاب تصویر بازگشت را میتوان شعر، سفرنامه، داستان بلند یا حتی مجموعه عکس دانست. این اثر ترکیبی از نوستالژی، مرثیهگویی برای سرزمینی ویرانشده و از همه مهمتر سرگردانی است. عتیق رحیمی در این داستان دو تکه دارد: بخشی از او از افغانستان گریخته و به سرزمینی آزاد رفته و بخشی دیگر در کشور جنگزدهاش مانده. او سالها بعد بازمیگردد تا خود گمشدهاش، (همان مردم همنام یا همزادش) را بیابد و تکههایش را دوباره به هم بچسباند. او با لحنی شاعرانه، دیالوگهایی که بیشتر به شعر میمانند، مرثیهسرای خانهای است که مورد تاختوتاز قرارگرفته و دیگر نابود شده. رحیمی با متن و عکسهایش تلاش میکند زخمهای کشورش را به تصویر بکشد. چنانکه شخصیت اصلی داستانش همین نکته را به زبان میآورد؛ اینکه برای دیدن زیبایی و عکس گرفتن از زیباییها به اینجا نیامده، بلکه میخواهد احساسی را بازآفرینی کند که با دیدن زخم به انسان دست میدهد. چون ما هر مرتبه که به زخم نگاه میکنیم، ناخودآگاه دردش را هم متصور میشویم. رحیمی در پی آن، به دنبال زخمهای تن و روح خود میگردد.
داستان تصویر بازگشت را نشر چشمه به انتشار رسانده است.