«کارته هیچ» نخستین مجموعه شعر مرتضی برلاس است. این مجموعه ۷۹ قطعه شعر سپید این شاعر را در بر گرفته است. نگارنده شعر و ادبیات را هدیهای آسمانی میداند. با این نگاه وقتی میخواهیم مجموعهای ادبی را به دیگران هدیه دهیم، باید تلاش کنیم که طراحی جلد آن نیز در شأن زیباییها و مفاهیم آن مجموعه باشد. طرح جلد مجموعۀ «کارته هیچ» را دارای این ویژگیها نیافتم.
چهارسویم/ چهار راه/ کجایی؟ ایستگاهی نیست!/ کجا خستگیام را به زمین تحویل بدهم/ ساعتها/ و من در گیرودار چهار سو/ کجایی؟ (ص۱۷)
از نظر مفهومی این شعر تفسیر نام این مجموعه است، تصویر روشنی از «کارته هیچ». خواننده در این مجموعه با شعرهای بسیاری از این دست بر میخورد. شعرهایی با ساختار یکسان و مفاهیم عاشقانه که میخواهند صمیمیت لحظهها و اشیا را به خواننده نشان بدهند. صمیمیت روبهرشدی که خالی از طراوت نیست.
در این مجموعه، شعرهای سپید کوتاهی دیده میشود که گاهی خواننده را به شک میاندازد که نکند بخشی از شعر قبلی باشد. انگار شاعر در سرایش آنها حس و حال بهتری داشته که با کمحوصلهگی آنها را در حد یک تکگویی شاعرانه رها کرده است. شاعر این مجموعه چنانچه از شگردهای تصویرسازی و بازیهای زبانی و خیالپردازی شاعرانه استفاده بیشتر میکرد، تاثیرگذاری بیشتری بر مخاطب خود میداشت.
یک دیوار کمعرض/ میتواند/ طولانیترین فاصله باشد (ص۱۴)
من و تو/ لب دیوار/ پچ پچ / دوستی/ عشق/ حالا/ من و تو/ از شرق تا غرب/ اقیانوسها فاصله (ص۱۵)
سربازی از هنگ پیاده/ برای تسخیر قلبت میدود/ قلعه را نبند (۶۰)
من با خودم جمع تو/ میشویم شاعر (ص۵۳)
برلاس با کمی دقت میتوانست در شعرهای کوتاهش، به دلیل تأثیر زودهنگام آنها، با استفاده بهتر از شگردهای زبانی و فرمی و آهنگین بودن کلمات، روح خواننده را حداقل برای لحظاتی بنوازد.
برلاس در این مجموعه، شاعری است که برجستهسازی زبان و بازیهای زبانی را نادیده گرفته است. گاهی برداشتهای ذهنی خود را بدون پردازش شاعرانه پیاده کرده است. به همین دلیل مخاطبان شعر او نیز شعرها را جدی نگرفته و در کشف آن، کمترین کوششی از خود نشان نمیدهند. به همین دلیل هم از تأثیرگذاری شعرهای این مجموعه بر مخاطب کاسته شده است.
قدم میگذارم/ به کارته هیچ/ به جایی که روشنفکرانش دودهای سیگارشان را بر کفشهاشان رها میکنند/ و دود قلیانشان را برای پرستوها میفرستد/ قدومم مبارک/ چه جایی است اینجا/ اینجا فریاد را بیامان میتوانی بکشی/ تا جایی که به «هیچ» برسی/ (ص۴۹)
برلاس در شعرهای این مجموعه، گاهی دچار «ضعف تألیف» شده است، گاهی دچار «حشو» و گاهی هم دچار شعارزدگی آرمانشهر دور و دستنیافتنی، با این هم شاعری است صمیمی و صادق، که صدای مهرورزی او در این مجموعه بیشتر شنیده میشود.
تلفیق زبان شاعرانه این مجموعه با نگاه عاشقانه، نشاندهندۀ صداقت شاعر است. اگرچه در بیان و توصیف نگاههای عاشقانه بیشتر راوی فاصلههاست. با این وصف در تصویر و برجستهسازی زبان چندان موفق نیست. با آنکه این مجموعه از ویراستاری خوبی برخوردار هست، اما بینام و نشان بودن شعرها وجهۀ قشنگی نیست. نقص بینام بودن شعرها و عدم شماره گذاری آنها، قابل چشمپوشی نیست. این مشکل از آن رو حائز اهمیت است که خوانندگان عام این مجموعه ممکن است گاهی دو شعر را به جای یک شعر بخوانند و لذت کافی را نبرند.
نگارنده بر این باور هست که ضعفهای این کتاب بیشتر به حوزه تجربههای نخستین شاعر برمیگردد، با آن هم این کتاب میتواند معرف شاعری پویا باشد، شاعری که حرفهای بسیاری برای گفتن دارد.