این مجموعه نزدیک به ۳۰ قطعه شعر دارد و تقریباً همهی آنها مربوط به دوران مهاجرت دوباره و سکونت شاعر در سوئد است.
پختگی در فرم و محتوا، بیان محکم و روان و جامعیت مضمونی در نگاه اول به شعرها قابل دریافت است.
شعرها خوشساخت، زیبا و سرشار از عواطف گوناگونیاند که معمولاً انسان مهاجر را درگیر خود میکند و کدام انسان در روی زمین است که مهاجر نباشد؟ مضامین شعرها همان پرسشهای بزرگ ازلی و ابدیاند که اکثر شاعران و فیلسوفان طرح کرده یا برای پاسخ گفتن به آنها کوشیدهاند، مانند چیستی مرگ، ابتدا و انتهای زندگی، گذر زمان، تنهایی و نوستالژی بازگشت به اصل.
در مجموعه شعر «به دهانم در آینه نگاه میکنی» همانند دو مجموعه ی قبلی، با شاعری معترض و منتقد روبهرو هستیم. محور انتقاد و اعتراض محبوبه ابراهیمی، مسئله ی زن و نقش و جایگاه او در اجتماع است.