گاوهای برنزی، دهمین اثر داستانی محمدآصف سلطان‌زاده و پنجمین رمان این داستان‌نویس کشور افغانستان، نخستین بار در سال ۲۰۱۴ در دانمارک به زبان فارسی منتشر شد و گرچه پخش مناسبی در بازار نشر نیافت، به هر حال خوانده و دیده شد.
گاوهای برنزی، که با لهجه‌ی دری روان و ویژه‌ی آصف سلطان‌زاده نگاشته شده است، روایت مسخ‌شدگی انسان‌هایی به‌ستوه آمده است از جور و ستم اشغالگران و نظام فاسد حکومتی، انسان‌هایی که به دنبال یافتن راهی برای رهایی‌اند. داستان در یک نیم‌روز تابستان و با پیداشدن ناگهانی گاوی خشمگین در نزدیکی دروازه‌ی کاخ ریاست جمهوری و حمله‌اش به گراندهتل آغاز می‌شود، حمله‌ای به افسران و نظامیان اشغالگر با سه کشته (دو مرد و یک زن) و ۴۳ نفر زخمی (همگی از افسران خارجی و فاحشه‌هایشان).
سپس، روایت داستان با زنی که در جست‌وجوی شوهرش است و خانواده و فرزندانش را نیز از دست می‌دهد ادامه می‌یابد، زنی که در جامعه‌ای مسخ‌شده زندگی می‌کند و می‌کوشد انسان باقی بماند. جامعه‌ای که هیچ نام و نشان مستقیمی از جغرافیایش نداریم و ناکجاآبادی است همسان جغرافیای کشور افغانستان، همراه با شخصیت‌هایی بدون نام.