بســیاری از ملل و اقوام جهان با وجود تاریخ ضعیف، از مردم عادی خود قهرمانانی ســاختهاند که فرهنگی غنی و نامی بزرگ را در عرصه جهانی برایشان به ارمغان آورده اســت. اما قوم هزاره با داشتن تاریخ غنی و قهرمانان بزرگ، در عرصه جهانی نامی درخور مقام و ارزش خود و قهرمانانش ندارد. یکــی از همین قهرمانان، نجف بیگ شــیران (شــیرو) اســت که پس از جنایت هولناک کله مناره و نسلکشی عبدالرحمن خان اوغان، با وجود فضای خفقانآور زمان خود، بهپاخاست و در راستای احیای هویت قوم مظلوم خود و مقابله با ظالم قیام کرد.
قیام نجف بیگ از «سنگ موم» آغاز شد و توانست از پیشروی اشغالگران جلوگیری کند. خانهای وقت به بهانه تصرف مرتع و چراگاه برای استفاده کوچیها، اشــغال را آغاز کردند. اشــغالی که در انتها به قتل، غارت و تجاوز ختم شــد (مناطقی چون بهسود، لعل، سرجنگل و بامیان). طی ۱۸ سال قیام نجف بیگ، حتی یک جریب از زمینهای ارزگان پس از اشــغال از دست مردم خارج نشد. قیامی که مردمی بودن، شعار آن بود و عدم تعرض در زمان قدرت، راز دوامش. حکومتی که در طی ۱۸ سال پایداریاش، کسی خاطره تلخ و ناعدالتی از آن نشنید.
این قیام اگرچه به قیمت جان عدهای کثیر از نامآوران هزاره تمام شد، اما ارثیهای ارزشــمندی از خود به جای گذاشت. این ارثیه بیداری مردم هزاره بود تا در راســتای حفظ سرزمین خود بکوشند. این بیداری منشأ جنبشهای دیگری هم در سرزمین هزارهجات بود؛ قیام بزرگانی چون ملا خداداد لورانی، قربو زوار صدخانه و ابراهیم خان گاوسوار. در واقع میتوان گفت که نجف بیگ آغازگر قیامهایی علیه ظلم، دفاع از حق و برخورد با نسلکشی است.