کاوه جبران رماننویسی متفاوت است و در نخستین رمانش، لوهاران، جهانی منزوی و ترسناک ساخته است. لوهاران رمانی با فضایی سیاه است که در این روزهای سیاه و دشوار میتواند علاقهمندان به رمان را روزهایی با خود همراه کند.
رمان اینگونه آغاز میشود:
چه مردمانِ خوبیاند این مردهگان؛ نه به کسی زیان میرسانند و نه کسی به آنان.
پُشتت را که به سنگ گور میچسپانی، کلمهها مثل کرمهایی روی پوستت راه میروند و مغزت، شکل باد را که به صورتت شلاق میکوبد، گم میکند. سایهی گورستان با سنگینیِ تمام روی سرت افتاده است، بیشتر در خودت میپیچی و هیکل کلوله شدهات را در تاریکیِ شام کسی نمیبیند. عجب صدایی دارند این پرچمها! مثل مار زخمییی در بیابانی، فِشفِش میکنند و آرامش کلهی آدمی را بههم میزند.