«زن تجزیهشده» جدال بین گذشته و آینده است. نویسنده با روایت این داستان از طریق مبانی وجودی و روانشناختی وضعیت کنونی زنان که در بستر فرهنگ قابل خواندن است، تلاش می کند گذشته و حال را به گفت و گو وادار کند. چنین برخوردی می تواند از دل تفسیر سنت و فرهنگ که با عوامل بسیاری در هم آمیخته است، برآید و امکان روایت آینده را نیز تسهیل کند. نویسنده با تقابل گذشته و حال، می کوشد ریشه های مشکل تبعیض و مهاجرت، مذهب و فرهنگ را برجسته کند.