درباره کتاب «زنی از خوابگاه»
این بار ارغند به بُعد دیگری از پرداخت آفرینشی رسیده است. زنی میآفریند که در متن اسطورههای بومی سنگستان و بُتهای تراشیده در صخرههای بلند، آهنگِ بامیان از بیغولههای تاریخ قَد میکشد و در روزمرگی تلخِ شهری زمستانی، چون کابل، با آدمها و آدموارههای زیستگاه خود پرورش مییابد و شبانههای سرد زندان را تجربه میکند.
نثر ارغند در این اثر شستهتر از پیش، استوارتر بر قواعد و هنجارهای زبان فارسی آشکار میشود. رُمان زنی از خوابگاه همه چهرههای واقعیت را تصویر میکند. «۳ عقرب معروف» چرخشگاه داستان است، چرخشگاه واقعیتِ تلخ جامعۀ افغانی به سوی فرا واقعیتیِ خواستنی. بدین گونه است که ساره، زنی از خوابگاه، از خوابگاه کوچ میکند؛ نخست با پاهای گوشتی ـ استخوانی و سپس با اندیشههای فراز جویانهاش از ورای ابرهای ایدئولوژیهای سنگساز. ساره “خوابگاه قرون” را با عظمت یک اسطوره، با نجابت یک زنِ اسطوره شده، با شهامتِ فشرده شده در سایۀ غورهای نگاهش، پُشت سر میگذارد و در اسطورۀ بلندیهای برفگیر کوهها که باشگاه وَخشُوران و برگزیدگانِ سَرمَدی است، لانه میسازد.