رمان «تالان»
لینک کوتاه: https://kabulestan.com//?p=2393

رمان «تالان»

معرفی کتاب

«تالان» روایت زندگی باشندگان قریه‌های «کوه دوشاخ» است؛ منطقه‌ای در هرات و هم‌مرز با ایران. این قریه‌ها، به روایت نویسنده، خالی از باشنده‌ی مرد است. کم‌تر مردی را می‌توان در این قریه‌ها یافت. جوانان این منطقه، همه رفته‌اند به مرز برای قاچاق مواد مخدر؛ برای قاچاق تریاک. منطقه پر است از زنان بیوه؛ زنانی که شوهران‌شان را «قاچاق تریاک» کشته و حالا زندگی فلاکت‌باری را سپری می‌کنند. در تالانِ قاچاق تریاک و تفنگ و بزن و بگیر، زنان این منطقه بدخت شده‌اند. «تالان» روایت بدبختی این زنان است.

«تالان» روایت‌گر درد زنان روستاهای پیرامون دوشاخ است که مردان‌شان را در راه قاچاق مواد مخدر از دست داده‌اند.

در «تالان»، پنچ شخصیت زن، محور روایت است. پنج زنی که همه تاراج می‌شوند. چند قاچاقبر بزرگ، که ریشه‌هایی در خارج از دوشاخ هم دارند، حاکم مطلق‌اند. این قاچاقبران از نزدیکی دوشاخ با مرز ایران، سودی بزرگ می‌برند. زبان این قاچاقبران، تفنگ، زدن و کشتن و بستن است.

داستان از روایت زندگی ادهم آغاز می‌شود. او دو فرزند خود را در راه قاچاق تریاک از دست داده و حالا در تلاش است که فرزند سومش، قربانی قاچاق مواد مخدر نشود. سلیمان، فرزند ادهم، نیز دستی به قاچاق نمی‌زند.
اما او دختری را از قریه‌ای در غرب کوه می‌دزد. این‌جاست که دشمنی‌های دو طرف تازه می‌شود و شخصی به نام علی‌خان از این دشمنی، استفاده ابزاری می‌کند. او هم در راه قاچاق مواد مخدر و هم در راستای تصمیم‌های سیاسی‌اش، از دشمنی ایجاد شده، استفاده می‌کند.