در این کتاب مصور و رنگی که برای گروه سنی “ب” و “ج” تالیف شده، داستان شهری بازگو میشود که همیشه تاریک است و مردمش هیچگاه روشنایی روز را ندیدهاند زیرا یک دیو با دستهای بزرگش روی شهر را گرفته تا آفتاب به آن شهر نتابد. سرانجام، دختری با موهای طلایی و چشمان سیاه به نام “آفتاب” متولد میشود که….
داستان این کتاب، افسانهای است به قلم نویسندهی جوان افغانی که با گویش فارسی متداول در افغانستان نوشته شده است.