آخرین اشعار

بی نام

بگذر از من که دلی خسته و پر غم دارم
درد ارثی ست که از حضرت آدم دارم

جان من جور و تیار است چرا مشکوکی؟
به دعای تو دو تا دیده ی پر نم دارم

حرف تنها به سر چهره ی گلگون تو نیست
گله از بخت پدر لعنت خود هم دارم

هر فروشنده ی تریاک به من می گوید
اگر از زنده گی ات سیر شدی سم دارم

چه کنم دست خودم نیست به قول معروف
در بغل شیشه ی ناموس دو عالم دارم

مثلا روزی اگر بر جسدم شک کردی
روی بازوی چپم تاپه ی مریم دارم

شناسنامه