تا با غدیر ما چه کند هرم سرنوشت

هر میوه ای که دست رساندیم چوب شد
ما لایق بهار نبودیم، خوب شد

این گیرودار ما و شما در میان راه
چون روزه بازکردن پیش از غروب شد

دردا در این میانه درختی که داشتیم
قربانی لجوج ترین دارکوب شد

آن آتشی که غیرت صد آفتاب داشت
در یک نفس برودت قطب جنوب شد

آفت نبود تا طپش آرزو نبود
این خانه گر خراب شد از رفت و روب شد

تا با غدیر ما چه کند هرم سرنوشت
طغیان رود نیل -که دیدم- رسوب شد

شناسنامه