در سینه مرا جا ندهی، خانه زیاد است
بر دوش، سرم را ننهی، شانه زیاد است
از بارش اشک است که اعلام شد امسال
بارندگیِ اوسطِ سالانه زیاد است
تنها زده از نام تو بالا نفسِ عطر
با آنکه رُز و مریم و ریحانه زیاد است
لبخند توام داد به چنگال محبت
همکاریِ دام و قفس و دانه زیاد است
میپیچم و میسوزم و چندین مِیِ دیگر
با شمع گرفتاریِ پروانه زیاد است
از مرگ من و چند هواخواه چه تشویش
دیوانهی تو، آدم دیوانه زیاد است
با دوست پسر هر چه کنی عیب ندارد
چشمت طرف مردم بیگانه زیاد است
بعد از نفسی خلوتِ ناخواسته با هم
دربارهی ما شایعه کم، یا نه؛ زیاد است؟
کس مفت، کس ارزانترم از مفت خریدار
شاید که مهمم، سرِ من چانه زیاد است