کتاب حاضر شامل داستانهای کوتاه افغانی، با این عنوانهاست: «دست شیطان»، «قبر چهارم»، «انگشتری مصری»، «در»، «سلطان آسمایی» و چند داستان دیگر. در داستان «دست شیطان» آمده است: «خیرو» به همراه برادرزادهاش، «حسنی» و همسایهشان، «حسینی» از کابل به وطن آمدهاند. افراد طالبان در کابل به جرم دزدی دست حسینی را بریدهاند؛ در حالیکه هیچ مدرک جرمی نداشتهاند. از آن روز حسنی دچار توهم شده و هر آن احساس میکند که «بلا» یا شیطانی در کمین اوست و میخواهد دستش را ببرد و به جای دست بریده خود بگذارد. این توهمات روزی حسنی را به منطقه مینگذاریشده میکشاند و دست راستش قطع میشود. حالا حسنی و حسینی با دستان قطع شده به شهر میروند تا دست شیطان را ببرند و دست خود را پس بگیرند.