“سنگ ها و کوزه ها” دومین رمان عزیز الله نهفته است. این رمان داستان عشق یک جوان ظاهرا ساده و روان پریش را به هندو دختر اثیری زیبا و عاقل بازگو می کند.
پسر و دختر هر دو در دامنه های کوه آسمایی زندگی می کنند و خانواده های هر دو مخالف عشق شان اند. اما دلیل جدایی این دو دلداده نه خانواده ها بلکه حاکمیت طالبان است. بعد از اشغال کابل توسط طالبان، مادر و پدر پسر به پاکستان مهاجر می شوند؛ ولی پسر به خاطر دوست دختر هندوی خود (آشا) باقی می ماند. خانواده آشا با موجودیت طالبان خیلی آسیب پذیرند؛ طالبان به بهانه، پدر و برادر او را به دلیل مسخره ای به زندان می اندازند. پسر برای نجات جان ایشان مجبور می شود که در معامله خرید هشت میل سلاح دست به کار هایی بزند که موجب خشم طالبان شده و از سوی آنان تعقیب شده و به زندان بیافتد تا این که….