خالد نویسا، یکی از چهرههای صاحب نام عرصه داستان نویسی در ادبیات معاصر افغانستان است. وی در 1971 در کابل چشم به جهان گشود؛ او کودک درونگرا و حساسی بود که دوست و رفیق خاصی در مکتب و بیرون از خانه نداشت. به همین دلیل به کتاب ها پناه می برد.
رویای نویسندگی در کودکی و نوجوانی بر او ظاهر نشده بود. بزرگان خانواده آرزوی «داکتر» شدنش را داشتند. اما جنگ و طبع حساسش مانع شدند. خودش نیز می خواست فوتبالیست و یا بازیگر تئاتر شود. اما چرخ تقدیر چیز دیگری برای او رقم زد.
زمانی مکتب را در لیسه نادریه، تمام کرد که کابل قحطی زده و محصور، در آستانهی سوختن بود. چیزی نگذشت که جنگ های داخلی و اصابت راکت به خانهشان، ناگزیری مهاجرت را پیش آورد و پس از تسلط طالبان بر کابل، به پیشاور مهاجرت کرد؛ اما چیزی نگذشت که برگشت و تا ظهور طالبان در روزنامه «انیس» به روزنامه نگاری پرداخت.
خالد نویسا بعدها از هیبت شلاق عدالت طالبان دیوان و دفتر را ترک کرد و در یک نفس خود را به پیشاور رساند. او بعد از تحولات یازده سپتامبر ۲۰۰۱ به کابل بازگشت و در پست ادیتور و برنامه ساز ادبی با رادیو آزادی همکاری نمود. وی برای این رادیو برنامهی «هفت شهر عشق» را كه در مورد مسایل ادبی و هنری است، نیز تهیه كرد.
نویسا در دهه شصت با داستان های پولیسی آشنا شد. این داستان ها او را با دنیای ماجراها و حوادث داستان ها آشنا ساخت که به این ترتیب ذوق نویسندگی را در وی ایجاد کرد. در جریان سال هایی که رسانه ها در افغانستان محدود و کتاب ها یگانه منبع فرو نشاندن عطش و ذوق هنری را تشکیل می داد، میل به نویسندگی در او تقویت یافت تا آنکه از اواسط دهه شصت به نویسندگی روی آورد.
نویسا که بیشتر ویراستاری نمایشنامه ها را انجام میداد گاهی هم به اقتضای وظیفه نمایشنامه های کوتاه رادیویی نیز نوشته است که نمایشنامهی «دموکراسی و ارزشهای آن» برای سلسله برنامه های آموزشی – فرهنگی «بشنو و بیاموز» از آن جمله است.
با انتشار نخستین گزینه ی داستانهایش به نام «فصل پنجم» در سال 1376 به عنوان یکی از نویسندگان جوان و با استعداد در حلقات ادبی فرهنگی پناهندگان شناخته شد. از آن زمان تاکنون کیفیت آثار ادبی و همزمان با آن شهرتش رو به تعالی بوده است. مجموعه ی داستانی دومش به نام «تصورات شب های بلند» در سال 1379 و نخستین رمانش به نام «آب و دانه» در سال 1385 انتشار یافتند.
خالد نویسا شناخت زیادی از آثار نویسندگان طراز اول دنیا دارد و از روی تعهد و مراعات قوانین و ضوابط نویسندگی، می توان تاثیر آن همه مطالعه و پژوهش را در آثارش یافت. او در آثار خود از نگاه جنبه های داستان نویسی یک نوع تلفیق را میان داستان های لطیفه وار به شیوۀ داستان نویسی چخوف و داستان های واقع گرا به شیوه و سبک موپاسان ایجاد کرده است.
نویسا نویسندهای قصهگو است و عنصر قصهگویی در داستانهایش برجستهتر از دیگر عناصر داستان است.
همچنان او که نتوانسته بود در دهه هفتاد تحصیلات عالی اش را به خاطر جنگ و مهاجرت ادامه دهد، در رشته ی روابط بین الملل علوم سیاسی مصروف تحصیل شد اما دانشگاه را نیمهکاره رها کرد و در سال ۱۳۸۹ به کشور نروژ پناهنده شد. وی هم اکنون در آن کشور زندگی میکند.
آثار چاپ شده خالد نویسا:
- مجموعه داستان کوتاه «فصل پنجم» انتشارات بی نا/۱۳۷۶
- مجموعه داستان کوتاه «تصورات شب های بلند» ۱۳۷۸
- رمان «آب و دانه» انتشارات تاک/۱۳۸۵
- مجموعه داستان کوتاه «راه و چاه» انتشارات تاک/۱۳۸۹
- مجموعه داستان «سرخ و سپید» انتشارات آمو/۱۳۹۹ (گردآوری شده توسط محمدحسین محمدی)
مجموعه ی منتخب داستان های خالد نویسا، در سال ۲۰۰۳ به زبان فرانسوی تحت نام «!Bonjour, Douleur» در پاریس منتشر گردید. برخی از داستان هایش به زبان های آلمانی، انگلیسی، نروژی و هلندی و ترکی نیز ترجمه و چاپ شده اند.