رمان «پنجره»

رمان «پنجره»

معرفی کتاب

رمان کوتاه «پنجره» نوشته‌ی زنده‌یاد روستا باختری ‌جزو نخستین رمان‌های مدرن و خوب ادبیات افغانستان است.

این رمان نخست در سال ۱۳۴۴ خورشیدی در تهران منتشر شده بود و تا کنون در افغانستان بسیار کم در دست‌رس بوده است و فقط نسخه‌‌هایی در بعضی از کتابخانه‌‌‌های افغانستان موجود بود و بس. (ده سال پیش در کتابخانه‌ی عامه‌ی کابل یک نسخه از چاپ تهران موجود بود، اکنون نمی‌دانیم که….) از این رو آن‌طور که باید و شاید دیده و خوانده نشده است. انتشارات تاک با اجازه‌ی بانو آمنه باختری، همسر نویسنده، این رمان را در کابل منتشر کرده است. امیدواریم این رمان کوتاه و متفاوت ‌ادبیات ما بیش‌تر از پیش خوانده بشود.

رمان این‌گونه آغاز می‌شود:
««شین» وقتی از خواب بلند شد، روز مثل همیشه برایش عادی و معمولی بود. آفتاب همان گرمی هر روز را داشت و سایه‌روشن اتاق نیز با بی‌‌لطفی همیشه‌گی به او خیره شده بود.
آن روز «شین» دیرتر از خواب برخاسته بود. ولی هر چه بود، روز برای او معمولی بود.

نگاهی به دور و بر خود انداخت. چیز تازه‌‌یی که بتواند او را در آن صبح آشنا، برای چیز تازه‌تری امیدوار کند، به چشم نمی‌خورد. حتی قاب فلزی سیاه‌رنگی که همیشه به او دهن‌کجی می‌کرد، با بی‌حالی روی دیوار چسپیده بود. در صورت این قاب یک خسته‌گی مدام از یک زنده‌گی کسل‌کننده و تکراری نقش بسته بود. حالتی که همیشه در خود می‌یافت و به دست فراموشی می‌سپرد.
آن روز ناگهان برای «شین» اتفاق جالبی افتاد. گرچه این اتفاق غیرمنتظره نبود، ولی…»