مجموعه داستان «تو هیچ گپ نزن»

مجموعه داستان «تو هیچ گپ نزن»

معرفی کتاب

معرفی کتاب «تو هیچ گپ نزن»

نویسنده در این کتاب می کوشد فرهنگ و آداب و رسوم افغانستان را با توجه به جنگ های داخلی این کشور در دوران های قبل و بعد از طالبان، به درونمایه های اصلی داستان های این کتاب تبدیل کند. در 7 داستان از 9 داستان کوتاه این کتاب به جنگ ها و اوضاع داخلی افغانستان پرداخته شده و پنج داستان این مجموعه به دوران های قبل و بعد از حکومت طالبان است.»

در قسمتی از داستان می خوانیم:

«هشت نفر بودیم ما که پای نداشتیم و هیچ وقت از کوه پایین شده نمی توانستیم. می ترسیدیم ما که مبادا از آن جا لول بخوریم وقت پایین شده از کوه و تا به پایین که می رسیم، چیزی از بدن های بدون پای ما نماند و همه در بین سنگ ها قسمت شوند و حتا گورستان را هم کلان تر نتوانیم. هشت نفر بودیم ما که پای نداشتیم و دانه های کمسایی دو – شش و دو – پنج می آمد، شاه بودیم و دو – چهار و دو – دو که می نشستند به زمین می نشاندمان. دانه های کمسایی قوماندان شده بودند و در هر کاری بازی می کردیم ما و آن که نمی باخت، شاه می شد و دیگران مان گوش به فرمان تا وقتی که دیگری دو – شش می آورد و جای ها عوض می شد. هشت نفر بودیم ما و …»