کتاب «فرهنگ داستاننویسی افغانستان» در چهار بخش فرهنگ داستان نویسان، نمایه رمان و داستان بلند، کتابشناسی داستان کوتاه و سال شمار ادبیات داستانی افغانستان تنظیم شده است.
فرهنگ داستان نویسان
این بخش حاوی شرح حال داستان نویسان است که به ترتیب الفبا ذکر شده است. مجموعاً شرح حال ۱۶۵ نویسنده در این بخش همراه با ذکر نام آثار و کتابهای شان آمده است.
نویسنده کتاب، معیار خود را در انتخاب افراد این فهرست، نه ضعف و قوت آثار یا داشتن اثر چاپی مستقل، بلکه چاپ حداقل یک رمان و یا ده داستان کوتاه ذکر کرده است.
همان که اسم کسی به عنوان داستان نویس مطرح شده و چندگاهی در فضای داستان نویسی قرار داشته و آثاری پدید آورده است، در شمار این فهرست آمده است.
هر چند تعدادی از نامهای آمده در این بخش جز همان چند داستان ننوشته اند و بعد از آن به کلی داستان نویسی را کنار گذاشته اند.
نمایه رمان و داستان بلند
در این بخش از ۹۳ رمان یا داستان بلند نام برده شده و مشخصات شان از قبیل سال چاپ و چاپخانه و تعداد صفحه ها ذکر شده است. خلاصه داستان ۶۶ نسخه از این رمانها نیز در ذیل مشخصات شان آمده است.
معیار نویسنده در انتخاب آثار این بخش “ادعای نویسندگان” این آثار بوده و و خود نخواسته در این مورد داوری کند. هر چند او مدعی است بعضی از این آثار ساختار رمان پیدا نکرده اند و اصولاً نمی توان به آنها عنوان رمان را اطلاق کرد. همچنین مولف هدف خود را فقط فهرست نویسی ذکر کرده و دست به “سنجش کیفی” آثار نزده است.
کتابشناسی داستان کوتاه
در این بخش مجموعه داستانهای منتشر شده تاکنون، به ترتیب الفبای عنوان فهرست شده اند. در این فهرست مشخصات کتابها همراه با نام داستانهایی که تحت هر مجموعه گرد آمده اند، ذکر شده است.
سالشمار ادبیات داستانی افغانستان
در این بخش تحولات و پدیده های مهم داستانی از سال ۱۲۹۸ هجری خورشیدی، که نخستین داستان واره معاصر افغانستان به نام “جهاد اکبر” منتشر شد تا سال ۱۳۸۴ مرور شده است.
انتشار کتب داستان و مجلات داستانی، تاسیس انجمن ها و اتحادیه های ادبی، برگزاری مسابقات داستانی ازجمله مسائلی است که در این سال شمار به آنها اشاره شده است.
با توجه به این که اکثر کتابهای چاپ افغانستان، در حوادث سالهای اخیر نابود شده اند یا به حدی کم پیدایند که دسترسی به آنها به سادگی ممکن نیست، اهمیت و ارزش این کتاب آشکار می شود.
این کتاب اطلاعات هر چند اجمالی از اوضاع ادبیات داستانی و سیر تحول آن ارائه می کند.
ضرورت تالیف این کتاب در یک پاراگراف در پشت جلد کتاب چنین ذکر شده است: “عرصه ادبیات و هنر افغانستان کم آمار که نه، بلکه بی آمار مانده است و هیچ کوشش جدی یی برای آمارگیری یا جمع آوری فهرست گونه یی از آثار ادبی خلق شده در افغانستان صورت نگرفته است. به راستی در این نزدیک به یک قرنی که از پیدایش داستان نویسی در این کشور می گذرد، چند داستان بلند یا رمان خلق شده است؟ داستان نویسان ما چه قدر تلاش کرده اند یا چه قدر تلاش می کنند؟ اگر یکی بخواهد در تاریخ ادبیات داستانی افغانستان تحقیق کند، چه منابعی در اختیار خواهد داشت؟ آیا ابتدایی ترین فهرست ها را در اختیار دارد؟”
در مقدمه کتاب نویسنده داستان تهیه منابع و مراحل کاری خود را “سخت تاثرانگیز” بیان کرده و در ضمن آن سرنوشت کتاب و فرهنگ در طی سالهای گذشته را به تصویر کشیده است.
با توجه به همین دشواری ها، نویسنده نتوانسته به تمام منابع و آثار دست پیدا کند. به همین دلیل فهرست های آمده در این کتاب کامل نیستند و نویسنده در مقدمه کتاب از کسانی که اطلاعات و منابعی سراغ دارند که بتواند در تکمیل این کتاب مفید باشد، تقاضای همکاری کرده است.