اقدام اخیر رسانه بیبیسی در جداسازی بخشهای فارسی و دری، موجی از واکنشها در میان اهالی زبان و ادبیات فارسی برانگیخته است. بسیاری این تصمیم را نه یک موضوع زبانی، بلکه اقدامی سیاسی دانستهاند که میتواند پیامدهای فرهنگی و اجتماعی گستردهای داشته باشد.
ایوب آروین، نویسنده و خبرنگار افغانستانی، در واکنش به این اقدام نوشت: «بحث بر سر یکیبودن یا متفاوتبودن فارسی و دری بیهوده است؛ زیرا حتی کسانی که بر تفاوت تأکید میکنند، بهتر از مدافعان یگانگی میدانند که این زبانها یکیاند. موضوع اساساً سیاسی است، نه زبانی.»
به باور آروین، «دری» خواندن زبان فارسی در افغانستان میتواند به تضعیف جایگاه تاریخی و فرهنگی آن منجر شود. او مهمترین پیامدهای این سیاست را چنین برشمرده است:
– محرومیت فارسیزبانان افغانستان از بخش بزرگی از میراث مشترک زبان فارسی
– ایجاد هویت زبانی جداگانه و محدود در مرزهای سیاسی افغانستان
– افزایش فاصله واژگانی، نگارشی و تلفظی با فارسیزبانان ایران و تاجیکستان
– تضعیف پیوندهای علمی و معیارسازی زبانی با کشورهای همزبان
– تأثیرپذیری بیشتر از زبانهای غیرایرانی مانند پشتو، اردو و انگلیسی
او تأکید کرده است که مناقشه بر سر فارسی و دری نه با استدلالهای ادبی و تاریخی، بلکه تنها با اصلاح رویکردهای سیاسی قابل حل خواهد بود.
پیشتر نیز محمدکاظم کاظمی، شاعر و پژوهشگر افغانستانی، با طرح چالشی ادبی در شبکههای اجتماعی، کارمندان بیبیسی را به پاسخگویی درباره تمایز میان شعر فارسی و دری فراخوانده بود.
این اقدام بیبیسی بار دیگر اعتراض گسترده کاربران و اهالی فرهنگ را برانگیخته است. بسیاری از آنان این جداسازی را «فارسیستیزی» خوانده و آن را اقدامی مغایر با واقعیت زبانی منطقه دانستهاند.
در گذشته نیز اقدامات مشابه بیبیسی با واکنشهای تند همراه بوده و حتی منجر به تدوین توماری از سوی چهرههای فرهنگی شد؛ توماری که امضاکنندگان آن خواستار پایان دادن به چنین سیاستهایی بودند.
جداسازی بخش فارسی و دری در رسانه بیبیسی، بار دیگر بحث دیرینه درباره ماهیت این زبانها را زنده کرده است. در حالی که بسیاری از پژوهشگران و اهالی فرهنگ بر یگانگی فارسی و دری تأکید دارند، منتقدان این اقدام آن را تلاشی سیاسی برای محدودسازی ارتباطات فرهنگی و زبانی در جهان فارسیزبان میدانند.
