روزنامه راه مدنیت بهمناسبت هفتادوششمین سالروز تولد استاد رهنورد زریاب، رماننویس مشهور کشور، محفلی فرهنگی تحت عنوان «نیم قرن زریابی» برگزار کرد.
عصر روز دوشنبه (۲۴سنبله) روزنامه راه مدنیت میزبان شماری از فرهنگیان، نویسندگان و هنرمندان کشور بود که برای قدردانی از دههها نوشتن و فعالیت فرهنگی استاد زریاب، گرد هم آمده بودند.
در این مراسم آقای زریاب از عدم توجه دولت به ادبیات، هنر و فرهنگ بهشدت انتقاد و اوضاع فرهنگی و هنری افغانستان را به خشکسالی تشبیه کرد. او گفت که هنرمندان، شاعران و سخنپردازان بزرگ کشور به فراموشی سپرده شدهاند.
زریاب همچنین سخنان فوکویاما را در مورد تغییر دادن ملتها یادآور شد که روزگاری به رییسجمهور امریکا توصیه کرده بود: «اگر میخواهید ملتی را تغییر بدهید، خواستهای آن مردم را تغییر دهید» و این همان چیزی است که امروز دقیقا در افغانستان دیده میشود.
وی در قسمتی دیگر از سخنرانیاش گفت: «اوضاع هنری-فرهنگی ما بخشی از اوضاع عمومی کشور است. اوضاع کشور سخت نابسامان است. لابد، اوضاع فرهنگی-هنری هم بسیار نابسامان است. من میتوانم بگویم که هنر، ادبیات و فرهنگ امروز در کشور ما بیپدر و بیمادر شدهاند. هیچ کسی پشتیبان هنر، ادب و فرهنگ نیست.»
داستاننویس مشهور کشور با ارایه تعریف فساد افزود: فساد تلاشی برای رسیدن به ثروت است و وضعیت موجود به اندازهیی حاد شده که فضایل کاملا زیرپا گذاشته و نادیده گرفته میشود.
او در ادامه سخنانش قناعت را یکی از فضیلتهای بزرگ دانست و گفت که این واژه منسوخ و کاملا فراموش شده؛ اکنون دیگر کسی نه قناعت را فضیلت میداند و نه از آن سخن میگوید؛ زیرا قناعت بهحیث یک فضیلت همانند فضایل دیگر به فراموشی سپرده شده است.
زریاب همچنان ادامه داد: ادبیات و هنر نیز از جمله فضایل است، چون فضایل به فراموشی سپرده شده، هنرها و ادبیات نیز در این کشور از بین رفته است.
حسین فخری، نویسندۀ نامدار کشور، پیرامون یکی از رمانهای رهنورد زریاب بهنام «درویش پنجم» صحبت کرد.
آقای فخری «درویش پنجم» را یک رمان بزرگ دانست و گفت: اندیشهها و تکنیکهای متعددی در آن به کار رفته که ایجاب میکند مورد شرح و بررسی قرار گیرد.
وفا سمندر؛ نویسنده و داستاننویس نیز ضمن سپاسگزاری از این نوع برنامههای فرهنگی با نگاهی دیگر گفت: فرد در واقع همان «خود» است؛ خود ازلی! و هستی از یک دیدگاه، آئینۀ خود! پس فرد آمده تا خود ازلی را به یاد آورد! آنچه فکر میکند، آنچه میگوید و آنچه مینویسد، همان رنگها، چهرهها و ابعاد زیاد «خود» است! بر اساس تجربه شخصی، فراواننویسی همان کشف نوشتن «خود» ازلی است! اما چرا تمامی ندارد!؟ زبان ظرف کوچک است برای تجلی «آن» گمشده در «خود.» اما عشق شاید پهلوان این میدان باشد! شاید خود، شعری باشد و یا یک رباعی، یا هم کوتاه در آئینه (لنډۍ) و یا تنها بیتی و همچنان کوتاهترین جملهیی «من آنم که هستم.»
سید رضا محمدی، دیگر سخنران برنامه با اشاره به تاریخچۀ آثار و ادبیات افغانستان بیان کرد که اگر کشورهای دیگر نفت، گاز، طلا و معادن دارند، افغانستان ثروتی بهنام ادبیات دارد؛ اما متاسفانه از این گنجینه بزرگ استفادهیی نمیشود.
به گفتۀ او، ادبیات حافظ حافظۀ جمعی و پشتوانۀ هر ملت است، اما این ثروت همواره دست کم گرفته شده و مردم افغانستان در میان انبوه این ثروت، فقیر نگه داشته شده است.
سید رضا محمدی، نوشتههای رهنورد زریاب را یکی از گنجینههای افغانستان دانست و گفت: «نوشتههای زریاب، گنجینه بزرگ روزگار ماست که با آن میتوانیم در کنار هر ملت دیگری ایستاد شویم و بدرخشیم، سربلند و مغرور باشیم. نه فقط ما، بل نسلهای بعد از ما، با داستانهای زریاب که برای ما هدیه کرده، ثروتمند خواهند ماند.»