آخرین اشعار

مهرت را…

چه زیبا می شود خندید مهرت را
چگونه می توان سنجید مهرت را

خودت را می توان دزدید جانِ من
ولی کَی می شود دزدید مهرت را

سیاهی نور گشت و شب ز هم پاشید
چو مهتاب رخت تابید مهرت را

شنیدم شعر می گفتند از هر سو
زمین و زهره و خورشید مهرت را

تو پاکی همچنان روح خداوندی
خدا در جسم من تابید مهرت را

تو در بزم رقیبان خوب خندیدی
و عاشق همچنان نالید مهرت را

تو بی پروا پناه مهر گردیدی
و اخگر داستان گردید مهرت را

شناسنامه