بیا! حقایق موجود را به گریه نشینیم
شب سیاه تر از دود را به گریه نشینیم
به یاد واره ی میعادگاه نسل شقایق
غبار ماتم موعود را به گریه نشینیم
در این زمانه ی بی آذرخش و مرگ مروت
نبود نطفه ی مولود را به گریه نشینیم
خلیل شهر نبرد و حماسه رفت و نیامد
کمال آتش نمرود را به گریه نشینیم
به روز بدرقه ی راهیان حق و عدالت
صدای حسرت پدرود را به گریه نشینیم
زبور همت و آزاده گی مگو که کجا رفت
دهان بسته ی داوود را به گریه نشینیم
به یاد کشتن گردن کشان عصر جهالت
سران لشکر “محمود” را به گریه نشینیم
به سوگ منطق بی بازگشت رنگ اصالت
مسیر رفتن یک رود را به گریه نشینیم
به بارگاه بلند و عظیم شانه ی البرز
شهید “کابل” و “بهسود” را به گریه نشینیم
در آستانه ی روز و شبان سرخ شهادت
شناسنامه ی مسعود را به گریه نشینیم