بیایم بشکنم دیواره ی سرخ حصارت را
بپیچم در گل مریم دل خنجر نگارت را
بیایم شعله شعله در تن سبز غزل ریزم
تمام برگهای خاطرات زخمزارت را
ببین در بلخ چشمان تو یک زرتشت میرقصم
که تا روشن نمایم شعله های نوبهارت را
دو گلدان بلور از چشمهایم ساختم امشب
تماشا کن در آن، گلپونه های اقتدارت را
پس از این عرضه کن با نرخ لیلی در دل مجنون
به بازار دل من جعبه های پر انارت را
به عرضت میرسانم، جاده های گیچ شهر ما
تمام روز میخوانند کفش انتظارت را