رمان «دیوارهای زخمی» نوشتهی عصمت الطاف، داستانی است که به تراژدیها و زخمهای عمیق جامعهی هزارهها در افغانستان میپردازد. این کتاب روایتگر حملات انتحاری و فجایع انسانی است که در مراکز آموزشی مانند آموزشگاه کاج در دشت برچی کابل رخ دادهاند. داستان در دو خط موازی، یکی در تهران و دیگری در کابل، روایت میشود و به عمق دردها و تروماهای ناشی از این حوادث میپردازد.
این رمان بهعنوان اثری در ژانر «ادبیات فاجعه» شناخته میشود و تلاش میکند تا واقعیتهای تلخ و دردناک را از طریق ادبیات به تصویر بکشد. نویسنده در این اثر از تکنیکهای خاصی برای روایت استفاده کرده است، از جمله شروع داستان از بیمارستان بدون مقدمهچینی، که خواننده را بهسرعت وارد عمق ماجرا میکند.